- گوله زدن (سَ تَ)
رجوع به گلوله زدن شود
معنی گوله زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- گوله زدن
گلوله زدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، مکایدت کردن، تبندیدن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، سالوسی کردن، ترفند کردن، حقّه زدن، غدر کردن، اورندیدن، دستان آوردن، پشت هم اندازی کردن، کید آوردن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، شید آوردن، خدعه کردن، چپ رفتن، فریفتن، نارو زدن، مکر کردن، تنبل ساختن
(فُ فِ دَ)
لغت نامه دهخدا
بسیار جنبان بودن، چنانکه خاکشی و کرم در آب گنده. (یادداشت مرحوم دهخدا). وول زدن در تداول مردم تهران
(سَ دَ)
لغت نامه دهخدا
کنایه زدن. به کنایه گفتن. به طعن گفتن. طعن آمیز سخنی ادا کردن. ضمن بیان مطلبی اشارت به مطلب دیگری کردن
(سَ خَ دَ)
لغت نامه دهخدا
فریب دادن. (مجموعۀمترادفات). فریفتن. از راه به در بردن:
زده گولم منجم کذاب
الف ابدال خویش را دریاب.
ظهوری (از مجموعۀ مترادفات)
زده گولم منجم کذاب
الف ابدال خویش را دریاب.
ظهوری (از مجموعۀ مترادفات)
فریب دادن فریفتن: زده گولم منجم کذاب الف ابدال خویش را دریاب. (ظهوری مجموعه مترادفات)
